خرید و قیمت کتاب تمام هستی من اثر نازیلا نقی زاده انتشارات آداش

کتاب تمام هستی من اثر نازیلا نقی زاده انتشارات آداش

195,000تومان
معرفی اجمالی
مشخصات محصول
فروشندگان

معرفی اجمالی

بررسی کتاب تمام هستی من اثر نازیلا نقی زاده

کتاب تمام هستی من اثر نازیلا نقی زاده، یک اثر برجسته در ادبیات معاصر است که احساسات عمیق و تجربیات انسانی را به تصویر می‌کشد.

ویژگی‌های کتاب تمام هستی من

این کتاب داستانی احساسی و تأمل‌برانگیز از زندگی و چالش‌های انسانی را روایت می‌کند. نازیلا نقی زاده با قلم ماهر خود، مخاطب را به دنیای عمیق شخصیت‌های داستان می‌برد. نکاتی که این کتاب را متمایز می‌کند، شامل ویژگی‌های زیر است:

  • نویسنده: نازیلا نقی زاده
  • ناشر: انتشارات آداش
  • سبک: ادبیات داستانی
  • تعداد صفحات: دقیقاً مشخص نشده است

چرا کتاب تمام هستی من را بخوانید؟

کتاب تمام هستی من به خوانندگان این امکان را می‌دهد تا از تجربیات انسانی و احساسات درونی خود آگاه شوند. این اثر نه تنها یک داستان جذاب را ارائه می‌دهد بلکه به بررسی مفاهیم عمیق‌تری از زندگی و ارتباطات انسانی می‌پردازد.

جمع‌بندی

اگر به دنبال یک کتاب تأثیرگذار و شخصیت‌ساز هستید، کتاب تمام هستی من اثر نازیلا نقی زاده می‌تواند انتخاب مناسبی باشد. این کتاب به طور خاص برای افرادی که به ادبیات عمیق و تأثر برانگیز علاقه‌مند هستند، توصیه می‌شود.

مشخصات
نویسنده:نازیلا نقی زاده
شابک:9786227355062
ناشر:اداش
موضوع:داستان فارسی
رده‌بندی کتاب:ادبیات فارسی (شعر و ادبیات)
قطع:رقعی
نوع جلد:شومیز
زبان نوشتار:فارسی
تعداد صفحه:557
سایر توضیحات:فرزانه از سن خیلی کم عاشق مردی شده که دوست صمیمی پدرش است و عمو صدایش می زند. برخلاف سنت های زمان خودش پا پیش می گذارد. و عشقش را ابراز می‌کند. درست در زمانی که همه چیز را بر وفق مرادش می بیند. با فاش شدن رازی سر به مهر همه چیز به طور ناگهانی تغییر می کند و پایش به عمارت وزیر رضا شاه کشیده می‌شود. و داستان تازه شروع می شود. برای آشنایی هر چه بیشتر شما مخاطبان عزیز با نثر کتاب ، بخش هایی از کتاب را در ادامه می آوریم ، بعلاوه که مانند تمامی کتاب های نشر آداش، شما میتوانید در تصاویر بارگذاری شده بخش هایی از کتاب را مطالعه بفرمایید :«انگار با همان صدای روشن شدن ماشینش،درست در همان لحظه که استارت زد و پر صدا به راه افتاد،دل من هم از جا کنده شد.اما نه…فکر کنم از آن لحظه که مستقیم در چشمانم نگاه کرد و گفت:” هرگز بین من و این زن چیزی نخواهد بود” ،قلبم از نفس افتاد!» «خواستم ازت فرار کنم.خواستم بهت فکر نکنم.خواستم ازت متنفر بشم.دعوا کنم.بحث کنم.کلنجار برم.هرکاری کنم که ازت فاصله بگیرم.اما نتونستم.نشد.»