خرید و قیمت کتاب حکایت های ملانصرالدین 10 ملانصرالدین و امید به خدا (و یک حکایت دیگر) اثر سارا خسروی برنا انتشارات برف

کتاب حکایت های ملانصرالدین 10 ملانصرالدین و امید به خدا (و یک حکایت دیگر) اثر سارا خسروی برنا انتشارات برف

از25,000تومان
معرفی اجمالی
مشخصات محصول
فروشندگان

معرفی اجمالی

معرفی کتاب حکایت های ملانصرالدین 10: ملانصرالدین و امید به خدا

کتاب "حکایت های ملانصرالدین 10: ملانصرالدین و امید به خدا" اثر سارا خسروی برنا به بررسی زندگی شخصیت معروف ملانصرالدین و فرزندش بهروز می‌پردازد. این اثر به بیان داستان‌های جذاب و آموزنده می‌پردازد که می‌تواند تفریح و تعلیمی را با هم ترکیب کند.

داستان بهروز در کتاب حکایت های ملانصرالدین 10

در این کتاب، داستان بهروز، پسر ملانصرالدین، روایت می‌شود. بهروز به جوانی دل‌نشین تبدیل شده اما صبح تا غروب وقت خود را در کوچه می‌گذراند. مادر او همیشه نگران آینده فرزندش است و از او می‌خواهد که به درس و کار توجه کند. بهروز هم صرفاً با یک لبخند وعده می‌دهد که از فردا شروع به مطالعه خواهد کرد و تلاش می‌کند تا شاگرد اول شود.

نمای کلی کتاب حکایت های ملانصرالدین 10

  • نویسنده: سارا خسروی برنا
  • انتشارات: برف
  • موضوع: داستان‌های آموزنده و تفریحی
  • محتوا: زندگی روزمره و چالش‌های جوانان

کتاب "حکایت های ملانصرالدین 10: ملانصرالدین و امید به خدا" فرصتی عالی برای آشنایی با حکایت‌های ملانصرالدین است که می‌تواند الهام‌بخش و آموزنده باشد. این کتاب مناسب برای تمام سنین است و می‌تواند به عنوان یک منبع غنی در ادبیات فارسی مورد استفاده قرار گیرد.

مشخصات
نویسنده:سارا خسروی برنا
شابک:9786003752207
ناشر:انتشارات برف
موضوع:حکایت های ملانصرالدین
قطع:خشتی
نوع جلد:شومیز
نوع کاغذ:تحریر
تعداد صفحه:12
گروه سنی:ب ج
چاپ شده در:ایران
وزن:49 گرم
سایر توضیحات:یکـی بـود، یکـی نبـود. غیـر از خدای مهربـان هیچکـس نبـود. بعـد از گذشـت سـال ها بهـروز پسـر ملّانصرالدّیـن و همسـرش کـه حـالا بـرای خـودش نوجـوان رعنایـی شـده بـود، بـدون برنامه ای بـرای آینـده تـا لنـگ ظهـر می خوابیـد و بعـد هـم بـه کوچـه میرفـت. صبـح تـا غـروب سـر کوچـه میایسـتاد و وقتـش را بیهـوده می گذرانـد. مـادر بهـروز همیشـه میگفـت: «مـن در تعجّبـم کـه ایـن کارهایـت بـه چـه کسـی رفتـه! چـرا دنبـال درس و کار و زندگـی نیسـتی؟! » بهـروز هـم میخندیـد و جـواب مـی داد: «از فـردا حتمـا درس میخوانـم و شـاگرد اوّل  میشـوم».