
معرفی اجمالی
مشخصات محصول
فروشندگان
معرفی اجمالی
درباره کتاب نخند پشیمان میشوی اثر ژاله مساعد
کتاب نخند پشیمان میشوی نوشته ژاله مساعد، کتابی جذاب و تأثیرگذار است که به مخاطبان خود نگاهی عمیق به روابط انسانی و چالشهای زندگی میدهد.
نقد و بررسی کتاب نخند پشیمان میشوی
این کتاب شامل داستانهای متنوعی است که به شکلی واقعگرایانه احساسات و دغدغههای زندگی روزمره را منعکس میکند. زبان ساده و روان این اثر باعث میشود تا خوانندگان به راحتی با آن ارتباط برقرار کنند.
چرا کتاب نخند پشیمان میشوی را انتخاب کنیم؟
- ارائه دهنده دیدگاههای جدید در مورد روابط انسانی
- سبک نگارش جذاب و دلنشین
- مناسب برای افرادی که به دنبال داستانهای با مفهوم عمیق هستند
ویژگیهای کتاب نخند پشیمان میشوی
کتاب نخند پشیمان میشوی نه تنها یک اثر ادبی بلکه منبعی است برای تقویت درک و بینش فردی در زندگی اجتماعی. اگر به داستانهای تأمل برانگیز علاقه دارید، این کتاب انتخاب مناسبی برای شما خواهد بود.
نتیجهگیری درباره کتاب نخند پشیمان میشوی
به طور کلی، کتاب نخند پشیمان میشوی اثر ژاله مساعد حاصل تفکر عمیق در مورد زندگی و روابط انسانی است و خواندن آن میتواند به رشد فردی کمک کند.
مشخصات
نویسنده: | ژاله مساعد |
---|---|
ناشر: | انتشارات سرزمین اهورایی |
شابک: | 9786009882625 |
موضوع: | نمایشنامه ایرانی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
نوع کاغذ: | بالکی |
وزن: | 100 گرم |
سایر توضیحات: | نمایشنامهی نخند پشیمان میشوی نوشته ژاله مساعد قطع رقعی کاغذ بالکی «نخند پشیمان میشوی» نمایشنامه ایرانی اثر ژاله مساعد است. این کتاب در فروست نمایشنامه جهان در انتشارات سرزمین اهورایی منتشر شده است: سوپروومن کنار پنجره ایستاده است. دختری جوان، مضطرب و آشفتهحال در اتاق قدم میزند. سوپروومن نترس. بشین. یهکم استراحت کن. خطر رفع شد، نگران نباش. فرانک (مینشیند.) میترسم بمیره. (شتابزده بهاتاق مجاور میرود. باصدای غمگین) نمیدونم هنوز خوابه یا بیهوشه یا که داره میمیره. نمیدونم. (به داخل اتاق برمیگردد.) سوپروومن (بالحنی اطمینانبخش) خوابه. خواب خوش! فرانک اگه بدونی چهقدر نگرانم. وای که اگه اتفاقی براش بیفته، اگه بمیره چه کار کنم؟ جسدش رو ... سوپروومن (بالحنی مطمئن) نمیمیره! فرانک اگه بمیره حسابی تو دردسر میافتیم. سوپروومن تا چند دقیقهی دیگه حالش کاملاً خوب میشه. فرانک نمیدونم کار دُرُسی کردم یا نه؟ سوپروومن البته که کار دُرُسی کردی! فرانک باید تحویل پلیس میدادمش. سوپروومن مطمئن باش هنوز به بیمارستان نرسیده، تموم میکرد. دیدی که چه حالی داشت! فرانک امیدوارم آوردنش به اینجا، باعث گرفتاری تو و فیروز نشه. اونم در چنین روزی! چنین روزی! سوپروومن روز خیلی خوبیه، مگه نه؟ روزی که منتظرش بودیم. فرانک اگه زنده بمونه تا آخرِ ــ سوپروومن نگران نباش. فقط امیدوارم فیروز با پیشنهاد ما موافقت کنه. فرانک اگه زنده بمونه... تا آخر عمرش ــ سوپروومن بیدار شد. فرانک (فرانک بهاتاق مجاور میدود. ذوقزده باصدای بلند) چشماشو باز کرد. داره نگام میکنه. تنش گرم شده! سوپروومن بهاندازهی یه عمر طولانی بهش انرژی دادم. فرانک رنگ و روشم طبیعی شده. سوپروومن خیالت راحت شد؟ فرانک خب، مثه اینکه رسیده بود بلایی ولی بهخیر گذشت. دوباره خوابش برد. داره آروم نفس میکشه! دلم میخواد یه بوس کوچولو بکنمش، اما بماند برای بعد. وقت بسیارِ. سوپروومن (بهسرعت بهسمت در میرود.) بیا... بیا که فیروز اومد. فرانک ( شاد و خندان بهاتاق برمیگردد.)فیروز! کو؟ کجاس؟ (در آشپزخانه را باز میکند.) اینجا که نیس. (زیر میز را نگاه میکند.) |
تعداد صفحه: | 78 |