خرید و قیمت کتاب شاید تمام عمر اثر لیلا سلیمی مقدم انتشارات اداش

کتاب شاید تمام عمر اثر لیلا سلیمی مقدم انتشارات اداش

از142,350تا180,000تومان
معرفی اجمالی
مشخصات محصول
فروشندگان

معرفی اجمالی

معرفی کتاب شاید تمام عمر اثر لیلا سلیمی مقدم

کتاب شاید تمام عمر، نوشته لیلا سلیمی مقدم، داستانی عمیق و تأثیرگذار را به تصویر می‌کشد. این کتاب تجربه‌های انسانی را بررسی می‌کند و به نوعی مروری بر چالش‌ها و لحظات زندگی هر فرد می‌باشد.

مشخصات کتاب شاید تمام عمر

  • نویسنده: لیلا سلیمی مقدم
  • انتشارات: اداش
  • سال انتشار: [سال انتشار]
  • تعداد صفحات: [تعداد صفحات]

چرا کتاب شاید تمام عمر را انتخاب کنید؟

کتاب شاید تمام عمر فرصتی است برای درک بهتر از خود و دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم. این اثر شما را به تفکر و تأمل درباره موضوعات مختلف زندگی دعوت می‌کند و به شما کمک می‌کند تا با چالش‌های روزمره رو به رو شوید.

نقد و بررسی کتاب شاید تمام عمر

در نقد و بررسی این کتاب می‌توان به روایت جذاب و نگارش زیبا اشاره کرد. همچنین، تفکر عمیق و تحلیل‌های آن موجب می‌شود که خواننده به درک بهتری از موقعیت‌های زندگی دست یابد. این کتاب به مخاطبانش اجازه می‌دهد که از زاویه‌ای جدید به محیط خود نگاه کنند و تجربیات شخصی خود را بهتر درک کنند.

نتیجه‌گیری درباره کتاب شاید تمام عمر

کتاب شاید تمام عمر اثر لیلا سلیمی مقدم نه تنها یک اثر ادبی زیبا است، بلکه یک منبع الهام‌بخش برای زندگی روزمره به شمار می‌رود. این کتاب مناسب علاقه‌مندان به ادبیات معاصر است و می‌تواند تجربیات خوانندگان را غنی‌تر کند.

مشخصات
نویسنده:لیلا سلیمی مقدم
شابک:9786227355130
ناشر:اداش
موضوع:داستان فارسی
رده‌بندی کتاب:ادبیات فارسی (شعر و ادبیات)
قطع:رقعی
نوع جلد:شومیز
زبان نوشتار:فارسی
تعداد صفحه:550
سایر توضیحات:فرشته دختر دردانه اي است كه پس از سالها انتظار، تنها چشم و چراغ خانه ي حسين آقا مي شود. او در پانزده سالگي عاشق پسر نوجواني هم سن و سال خودش شد و آنها پس از دردسرهاي بسيار، موفق به ازدواج با يكديگر مي شوند، ولي در اوج عشقي ديوانه وار، با چشماني اشكبار ناباورانه آنها را از هم جدا مي كنند تا اينكه…فرشته ياد اين عشق را تمام عمر بر دوش مي كشد. برای آشنایی هر چه بیشتر شما مخاطبان عزیز با نثر کتاب ، بخش هایی از کتاب را در ادامه می آوریم ، بعلاوه که مانند تمامی کتاب های نشر آداش، شما میتوانید در تصاویر بارگذاری شده بخش هایی از کتاب را مطالعه بفرمایید :« زمان نمی‌گذشت. دقیقه‌های سربی و آهنینی که بغض و اندوه گلویش را می‌فشرد و راه نفس‌هایش را مسدود می‌کرد. او زنده بود، نفس می‌کشید، اما درست مانند کسی که زهر نوشیده است. و این زهر می‌رفت تا اندک‌اندک اثر کند.» «طوفان مهیبی در راه بود، باید تمام زندگی‌اش را به دست آب می‌سپرد. کسی نمی‌دانست، شاید در ساحل امنی دوباره آواره‌های زندگی بربادرفته‌شان را باز می‌یافتند.» «دلهره‌ای ته دلش را چنگ می‌زد. زندگی برای فرشته مانند تونل وحشت می‌گذشت. هر لحظه عروسک مهیبی بر سر راهش برای او دست تکان می‌داد.»