معرفی اجمالی
در این کتاب آمده است:روزی، روزگاری، زن و شـوهری بودنـد کـه در روسـتای کوچکـی از کشـور ژاپـن زندگـی می کردنـد .سـال ها از زندگـی آنهـا گذشـته بـود،
ولـی هنـوز بچّـه ای نداشـتند. آنهـا هـر شـب دعـا می کردنـد کـه خداوند بچّه ای بـه آن هـا بدهـد .یـک روز کـه مـرد بـرای کار در مزرعـه
از خانـه بیـرون رفـت، زن لباس هـای کثیـف را جمـع کـرد و بـه کنـار رودخانـه رفـت تـا آنهـا را بشـوید. زن در حـال شسـتن لباسهـا بـود
کـه دیـد هلـوی خیلـی درشـتی روی آب شـناور اسـت، هلـو را گرفـت و بـا خـود بـه خانـه بـرد.
مشخصات
نویسنده: | شاگاهیراتا | |
---|---|---|
مترجم: | سجاد قدیانی | |
شابک: | 9786003752580 | |
ناشر: | انتشارات برف | |
موضوع: | قصه های کلاسیک | |
قطع: | خشتی | |
نوع جلد: | شومیز | |
نوع کاغذ: | تحریر | |
تعداد صفحه: | 12 | |
گروه سنی: | ب | ج |
چاپ شده در: | ایران | |
وزن: | 49 گرم | |
سایر توضیحات: | روزی، روزگاری، زن و شـوهری بودنـد کـه در روسـتای کوچکـی از کشـور ژاپـن زندگـی می کردنـد .سـال ها از زندگـی آنهـا گذشـته بـود، ولـی هنـوز بچّـه ای نداشـتند. آنهـا هـر شـب دعـا می کردنـد کـه خداوند بچّه ای بـه آن هـا بدهـد .یـک روز کـه مـرد بـرای کار در مزرعـه از خانـه بیـرون رفـت، زن لباس هـای کثیـف را جمـع کـرد و بـه کنـار رودخانـه رفـت تـا آنهـا را بشـوید. زن در حـال شسـتن لباسهـا بـود کـه دیـد هلـوی خیلـی درشـتی روی آب شـناور اسـت، هلـو را گرفـت و بـا خـود بـه خانـه بـرد. بعـد از ظهـر شـوهر بـه خانـه برگشـت، |