معرفی اجمالی
کتاب واله: راهنمای جامع اثر فاطمه آماده
کتاب واله اثر فاطمه آماده، یک اثر ارزشمند از انتشارات نامه مهر است که به بررسی و تحلیل موضوعات اجتماعی و انسانی میپردازد. این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات و تفکر عمیق مناسب است.
ویژگیهای کتاب واله اثر فاطمه آماده
- نویسنده: فاطمه آماده
- ناشر: انتشارات نامه مهر
- موضوع: تحلیل اجتماعی و انسانی
- مناسب برای: علاقهمندان به ادبیات
چرا باید کتاب واله را انتخاب کنید؟
کتاب واله اثر فاطمه آماده، به درک بهتر از مسائل انسانی کمک میکند و خواننده را به تفکر وادار میسازد. این اثر از منظر علمی و ادبی به بررسی موضوعات کلیدی میپردازد که میتواند به توسعه افقهای فکری انسانها کمک کند.
نتیجهگیری درباره کتاب واله اثر فاطمه آماده
کتاب واله یک منبع معتبر برای افرادی است که به دنبال درک عمیقتری از مسائل اجتماعی هستند. با مطالعه این کتاب، شما میتوانید به تجزیه و تحلیل دقیقتری از شرایط انسانی و اجتماعی دست پیدا کنید. این کتاب میتواند به عنوان مرجعی مفید برای پژوهشگران و دانشجویان نیز مورد استفاده قرار گیرد.
مشخصات
نویسنده: | فاطمه آماده |
---|---|
شابک: | 9786227953930 |
ناشر: | نامه مهر |
موضوع: | رمان اجتماعی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | سلفون |
نوع کاغذ: | تحریر |
چاپ شده در: | ایران |
زبان نوشتار: | فارسی |
تعداد صفحه: | 156 |
وزن: | 250 گرم |
سایر توضیحات: | بخشی از متن کتاب: 1-به راستی همتن مستحق اینهمه بدی بود که بدون چون و چرا تقدیمش کردم وقتی میتوانستم زندگیای را که میخواست، برایش بسازم؟ شاید فرصتی برای جبران نباشد. با کارهایتان پیش خودتان سرافکنده نشوید. کارهایی را بکنید که خودتان دوست دارد. جایی بروید که خودتان میخواهید. عاشق شوید و خطر کنید. بگذرید و زندگی کنید. به خودتان و دیگران عشق بورزید. کسی چه میداند که در این دنیای غافلگیرکننده، در ساعت و دقیقه و حتی ثانیهی بعد چه در انتظار ما خواهد بود. 2- همتن خیلی بلندپرواز است. همیشه رویاهای زیبایی را به تصویر میکشد و به من نشان میدهد. گاهی از این تجسمها خندهام میگیرد و گاهی هم به فکر فرو میروم زیرا همیشه خوشحالکننده نیستند. زمانی هست که با تجسم یک رویا در اوج لذت، بغضی سهمگین در گلویم میدود و همان بغض باعث میشود پوزخندی زهرآلود روی لبهایم نقش ببندد و روزی را که با شوق آغاز کردهام، با اوقات تلخی به پایان برسانم. البته من هم گاهی همتن را اذیت میکنم و به افکارش میخندم. از روی لجاجت کار دست هر دویمان میدهم و ما مجبور میشویم ساعتها زمان صرف کنیم تا به سامان برسیم. بماند که همتن کلی غر بر سرم میزند و سرزنشم میکند و دعوایی بینمان راه میافتد که باعث میشود اعصابم به اوج انفجار برسد اما همیشه هم با یکدیگر سر جنگ نداریم. بالاخره دشمن که نیستیم، هستیم؟! 3- همهی انسانها در بدو تولد پاک و معصوم هستند اما در گذر زمان این ما هستیم که باعث ایجاد لکههای سیاه روی سفیدی روحشان میشویم و آنها را به اهریمنی ترسناک تبدیل میکنیم. اصلا مقصر اصلی تمام پلیدیها انسانها هستند. آدمی از جنس بلور با سنگی سرد جفت میشود. سنگ به بلور ضربه میزند و تکهتکهاش میکند. همه میگویند سنگ کارش ضربه زدن است ولی کسی به زبان نمیآورد که مگر بلور چه گناهی مرتکب شده است و در آخر تکههای شکستهاش را دور میریزند و حتی تلاشی برای ترمیم آن نمیکنند. از آن روز به بعد، ظرافت بلور جای خود را به تکههای شیشه با لبههای برنده میدهد که با نزدیک شدن دیگران، در عمق وجودشان خراشی سوزان مینشاند. همتن همیشه میگوید: به زبان نیاوردن دلیل بر نبودن دلخوری نیست. آدمها زخم میخورند و مهر سکوتی بر لبهایشان میزنند. سکوت هیچگاه نشانهی رضایت نبوده و نیست. اغلب سکوت میکنند چون غمخوار ندارند. کسی که از زخمی شدن نهراسد و خرده شیشهها را به هم بچسباند. روزی میرسد که از همین نگفتنها، روحی پر از کینه پدید میآید و ما فقط میگوییم به کدامین گناه؟! 4- گاهی لازم است خرده شیشهها را سخت در آغوش بگیریم زیرا آنها فقط منتظر آغوشی تنگ هستند تا دوباره تبدیل به بلور شوند. انسانهای اطرافمان را دریابیم و درون یکدیگر دست به اکتشاف بزنیم. شاید همین فردا، از میان نگفتنها و ندانستنها، دیوی با روحی زخم خورده متولد شود. چه گلهای سرخی که با داس باغبان از شاخه جدا شدند و چه کوزههایی که به دست سفالگر شکستند و هر دو دور انداخته شدند. اولی به جرم ظرافت و دومی به جرم شکننده بودن! 5-همتن را نادیده میگیرم. از دستش خسته شدهام. همیشه مرا در مخمصه میاندازد. زمانی که من نمیخواهم، او میخواهد و زمانی که من میخواهم، او نمیخواهد. همتن همیشه بهترین چیزها را برای خودش میخواهد و مرا مجبور به انجام کارهای مشکل میکند. گاهی برای گفتن خواستهاش در وجودم فریاد میزند و من بیاعتنا به فریادش تظاهر به خوب بودن میکنم. اما نه، اگر منصفانه به قضیه نگاه کنم، او خواستههای قلبی مرا میداند و برای رسیدن به آنها امید و آرزو دارد و این من هستم که وقت و حوصله ندارم و همتن را دلزده و مغموم میکنم. همتنهایتان را نادیده نگیرید. اگر با هم قهر کنید، بازندهی اصلی شما هستید. همتنتان به زندگی شما معنا میدهند و نبودنشان مساوی است با متلاشیشدن شما، شما مکمل یکدیگر هستید و اگر با هم غریبه باشید، هیچوقت راه خوشاقبالی را پیدا نمیکنید. بگذارید حداقل او برایتان باقی بماند. |