خرید و قیمت کتاب جامانده از پسر اثر مرضیه نفری انتشارات سوره مهر

کتاب جامانده از پسر اثر مرضیه نفری انتشارات سوره مهر

از31,600تا40,000تومان
معرفی اجمالی
مشخصات محصول
فروشندگان

معرفی اجمالی

مروری بر کتاب جامانده از پسر اثر مرضیه نفری

کتاب "جامانده از پسر" داستانی عمیق درباره بازسازی زندگی و جستجوی هویت است. این رمان به زندگی سالار، مردی ویران و شکست‌خورده می‌پردازد که در تلاش است تا از نو ساخته شود.

داستان "جامانده از پسر"

سالار مردی است که به واسطه جدایی از خانواده‌اش، احساس عذاب و سردرگمی می‌کند. در طول داستان، او با چالش‌هایی مواجه می‌شود که در تلاش برای بازگرداندن مردم به سمت تهران برمی‌خیزد. این در حالی است که پسرش سهراب، که تغییر کرده و آرزوهای بزرگی دارد، گم شده است.

شخصیت‌های کلیدی در کتاب جامانده از پسر

  • سالار: شخصیت اصلی داستان که در پی احیای زندگی‌اش است.
  • آذر: همسر سالار که در مسیر زندگی‌اش نقش مهمی دارد.
  • سهراب: پسر جوان سالار که در جستجوی هویت و آرمان‌های جدید خود است.

نکات برجسته کتاب جامانده از پسر

در این رمان، مرضیه نفری به بررسی سال 1342 می‌پردازد؛ سالی که شاهد تحولاتی تاریخی بوده و زندگی شخصیت‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. سالار به‌دنبال ساختن دوباره زندگی‌اش است، اما آباد کردن ویرانه‌ها در این زمان دشواری بیشتری از نو ساختن نیاز دارد.

ضرورت دگرگونی در "جامانده از پسر"

نویسنده سه سال زمان صرف نوشته این داستان کرده است تا نشان دهد که امکان از نو ساختن زندگی وجود دارد؛ شرطی که نیاز به تلاش و پشتکار مداوم دارد. "جامانده از پسر" ما را به تفکر درباره تغییرات و تحولات زندگی دعوت می‌کند.

مشخصات
نویسنده:مرضیه نفری
ناشر:سوره مهر
شابک:978-6000334765
قطع:رقعی
نوع جلد:شومیز
زبان نوشتار:فارسی
چاپ شده در:ایران
تعداد صفحه:236
سایر توضیحات:برشی از متن از توی کیفش عکس سیمرغ را در آورده بود. زن ها بر سر کوبیدند. فرشته عکس ار به دست زن ها داده بود. زن ها با دیدن عکس جیغ کشیده بودند. انگار سیمرغ بود که با خوشه انگورش آمده بود وسط قبرستان و به چهره عمگین لبخند می زد. با شعله های آتش را این طرف و آن طرف می رقصاند. سیمرغ بین زن ها می چرخید و داغ دلشان ار شعله ور می کرد. صدای فریادها بلند می شد و به آسمان ابر گرفته می رسید. مردها سر می چرخاندند. روی پا بلند می شدند تا ببینند. چه خبر شده است و هیچ نمی فهمیدند که چرا صدای سوز و ناله زن ها بلند و بلند تر می شود. سیمرغ رفته بود و دیگر بر نمی گشت.