کتاب دم بریده اثر اوا یاکوبسن انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان
معرفی اجمالی
کتاب دم بریده: داستانی سرگرمکننده و آموزنده
کتاب «دم بریده» اثر اوا یاکوبسن، یک داستان خندهدار و دلنشین درباره گم شدن و حل مشکلات است. این کتاب مناسب برای کودکان به شمار میآید و به آنها میآموزد که در مواجهه با چالشها چگونه برخورد کنند.
خلاصه داستان کتاب دم بریده
دو دوست به نامهای هسه و نیسه در جنگل به سمت یک مهمانی راه رفتند که ناگهان با رویدادی غیرمنتظره روبرو میشوند. در حالی که تصور میکنید ممکن است گرگها آنها را دنبال کنند یا یک شیر از پشت درختها ظاهر شود، حقیقت این است که نیسه ناگهان متوجه میشود دمش را گم کرده است! حالا نیسه چگونه میتواند بدون دم به مهمانی برود؟
پیدا کردن دم نیسه
نیسه و هسه تصمیم میگیرند که دنباله دم گمشدهی نیسه بگردند. اما این کار چالشهای خاص خود را دارد:
- آنها نمیدانند دم نیسه چه ظاهری دارد.
- آیا دم نیسه میتواند یک تکه چوب باشد؟
- یا ممکن است شبیه به یک قارچ بلندقامت باشد؟
- حتی آیا ممکن است یک پر بزرگ باشد؟
بنابراین، تصمیم میگیرند به پزشک مراجعه کنند، شاید دکتر بتواند به نیسه یک دم جدید بدهد. آیا شما هم چنین نظری دارید؟
چرا کتاب دم بریده را انتخاب کنیم؟
این کتاب نه تنها داستانی جذاب و سرگرمکننده را ارائه میدهد، بلکه به کودکان یاد میدهد که چگونه با مشکلاتی که پیش میآید، به شیوهای خلاقانه برخورد کنند. کتاب دم بریده با تصاویری زیبا و متن ساده، به توسعه مهارتهای زبانی و تفکر خلاق در کودکان کمک میکند.
نویسنده: | اوا یاکوبسن | |
---|---|---|
مترجم: | طاهر جام برسنگ | |
شابک: | 9786225565050 | |
موضوع: | داستان کودک | |
ردهبندی کتاب: | زبان فارسی (زبان) | |
قطع: | رحلی | |
نوع جلد: | نرم مقوایی | |
نوع کاغذ: | گلاسه | |
زبان نوشتار:: | فارسی | |
تعداد صفحه: | 32 | |
گروه سنی: | الف | ب |
چاپ شده در: | ایران | |
وزن: | 140 گرم | |
سایر توضیحات: | با خواندن داستان «دم بریده» نهتنها بچهها که بزرگترها هم لبخند میزنند. با کمک این کتاب، کودکان ترغیب میشوند با نگاهی تازه به حل مشکلات بپردازند و در رویارویی با مسائل راهحلهایی تازه پیدا کنند. پس از خواندن داستان جذاب «دم بریده»، همراه با کودک خود به دنبال چیزی بگردید که شاید چند وقتی است گم شده است. بیشک در مسیر این جستوجو چیزهای جذابی پیدا خواهید کرد! هَسه میگوید: «ای وای نیسه، دمات رو گم کردی؟ کجا گماش کردی؟» نیسه میگوید: «نمیدونم. حالا مهمونی رو چهکار کنیم؟» نیسه میگوید: «باید دمام را پیدا کنیم. این دمات نیست؟ شاید هم اینه…؟» هَسه فریاد میکشد: «انگار دارم میبینماش!» |