کتاب واگویه: نگاهی به اثر عباس اشتری
کتاب واگویه نوشته عباس اشتری، یک اثر تحقیقی و ادبی است که به بررسی عمیق و زوایای پنهان زندگی انسان میپردازد.
نقد و بررسی کتاب واگویه اثر عباس اشتری
کتاب واگویه اثری است که به کمک زبان ساده و ادبیات غنی خود، مخاطب را در دنیای اندیشههای عمیق و معانی فلسفی غوطهور میسازد. عباس اشتری با تسلط بر کلام، موضوعاتی را مطرح میکند که همواره تأملبرانگیز و آموزنده هستند.
خلاصه محتوای کتاب واگویه
در کتاب واگویه، نویسنده به بررسی مسائلی چون:
- چالشهای زندگی روزمره
- تأمل در مفهوم هستی و وجود
- روابط انسانی و تأثیر آن بر روان فردی
میپردازد و در نهایت، فرصت فکر و تعمق بینظیری را برای خواننده فراهم میآورد.
چرا کتاب واگویه اثر عباس اشتری را انتخاب کنیم؟
این کتاب به دلیل روایت ساده و ساختار منطقی خود، به آسانی قابل فهم است و در عین حال، تفکرات عمیق و فلسفی را در دل خود جای داده است. این اثر نه تنها برای علاقهمندان به ادبیات بلکه برای هر کسی که به دنبال شناخت عمیقتر از خود و دنیای اطرافش است، مناسب میباشد.
اهداف مطالعه کتاب واگویه
مطالعۀ این کتاب میتواند به دغدغههای زیر پاسخ دهد:
- چگونه میتوان به زندگی معنا بخشید؟
- تأثیر تفکر فلسفی بر رفتار و ارتباطات انسانی چیست؟
- چگونه میتوان با چالشهای زندگی به بهترین نحو مواجه شد؟
کتاب واگویه تأکیدی بر قدرت تفکر و تأمل در زندگی انسانی است که میتواند ابزار مناسبی برای رشد شخصیت فردی تلقی شود.
مشخصات
نویسنده: | عباس اشتری |
---|---|
شابک: | 9786225465107 |
ناشر: | نامه مهر |
موضوع: | مجموعه شعر |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | سلفون |
نوع کاغذ: | تحریر |
چاپ شده در: | ایران |
زبان نوشتار: | فارسی |
تعداد صفحه: | 82 |
وزن: | 150 گرم |
سایر توضیحات: | بخشی از اشعار کتاب: 1-باز تو در دو دیده روییدی باز یک بوسه بر لبم پژمرد باز آن آرزوی عشق محال جان گرفت و دوباره در دل مرد باز هم در خیال آغوشم پیکرت بود با طراوت و ترد بی تو بر شانهام که خواهد خفت؟ یا که خواهد ز گونه اشک غصه سترد؟ ای حضورت شکوه یک احساس باز مهرت شکیب از دل برد 2- ... حال میگویم که من با تو نه با تو که با اندوه شادیهای خویشم که من با تو نه با تو با خودم هستم توی ای تنها حریف جان ریش من تو ای تنها من زیبای خوب آسمانی روی حال می گویم...! 3- ... پاک رفتهام ز دست آب و باد هم - یقین بدان- که خاکستر مرا نمیبرد مرگ هم حکایتی شده است، پر دریغ! پاک رفتهام ز دست در خودم تپیدهام از خودم - که در خودم- رمیدهام در وجود خود فرو نشستهام وز درون گسستهام پاک رفتهام ز دست...! |