معرفی اجمالی
مروری بر کتاب بیمار خاموش اثر الکس مایکلیدیس
کتاب بیمار خاموش، نوشته الکس مایکلیدیس، یک رمان جذاب در دنیای معماهای ذهنی و روانشناسی است که توجه خوانندگان را به خود جلب میکند.
داستان کتاب بیمار خاموش
این رمان داستان آلیشیا برنارد، یک نقاش مشهور و خاموش، را روایت میکند که پس از یک رویداد تراژیک، به بیماری روحی دچار میشود. با توجه به هنرش، داستان عمیق و غمانگیز او در جستجوی حقیقت در اطرافش، خواننده را با چالشهای روانی پیچیده روبهرو میکند.
ویژگیهای برجسته کتاب بیمار خاموش
- سبک نوشتاری خاص و منحصر به فرد
- شخصیتهای عمیق و جذاب
- پیمایش در موضوعات روانشناسی و بحرانهای عاطفی
- قدرت تصویری قوی که احساسات و بحرانها را به خوبی منتقل میکند
چرا کتاب بیمار خاموش را انتخاب کنیم؟
کتاب بیمار خاموش نه تنها یک داستان جذاب است، بلکه فرصتی است برای درک عمیقتر از ویژگیهای انسانی و تقابل با مشکلات زندگی. هر خوانندهای میتواند با بررسی شخصیتهای این رمان با داستانهای مختلفی از زندگی مواجه شود و به نوعی با آنهمزادپنداری کند.
نتیجهگیری درباره کتاب بیمار خاموش
اگر به دنبال یک رمان با داستانی متفاوت و عمیق هستید، کتاب بیمار خاموش اثر الکس مایکلیدیس میتواند انتخاب مناسبی باشد. این کتاب شما را به چالش میکشد و سوالات بسیاری درباره روان انسان و تعاملات اجتماعی را مطرح میکند.
نویسنده: | الکس مایکلیدس |
---|---|
شابک: | 978-622-8353-11-1 |
ناشر: | آذرگون |
موضوع: | رمان روانشناختی معمایی، جنایی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
سایر توضیحات: | کتاب بیمار خاموش رمان پرفروش نیویورک تایمز در ژانر روانشناختی و معمایی اثری از الکس مایکلیدیس است که در سال 2019 برنده جایزه گودریدز شد. داستان این رمان هیجانانگیز و دلهرهآور درباره یک نقاش معروف است که در نیمه شبی تابستانی همسرش را به طور ناگهانی با شلیک پنج گلوله به صورتش به قتل میرساند و پس از آن دیگر کلمهای سخن نمیگوید. آلیسیا برنسون زنی زیبا، ثروتمند، نقاشی هنرمند، باهوش و با استعداد است و با همسرش، گابریل یک عکاس مشهور صنعت مد، در یکی از خانههای زیبای لندن زندگی میکند. آلیسیا به معنای واقعی زن کاملی است و زندگی به ظاهر بیعیب و نقصی دارد اما در یکی از گرمترین شبهای تابستان صدای چند گلوله از خانه آنها شنیده میشود و هنگامی که پلیس به خانه آنها میرود، جسد گابریل را در حالی که به صندلی بسته شده و چند گلوله به صورتش شکلیک شده مییابد، در طرف دیگر آلیسیا با لباس سفیدی بر تن و چند شکاف عمیق بر مچ دستهایش حضور دارد و خون زیادی هم از دست داده است. افسران پلیس آلیسیا را به بیمارستان منتقل میکنند. آلیسیا بعد از اینکه نجات مییابد دیگر به حرف نمیآید در مورد قتل همسرش و آنچه بین آنها گذشته است با کسی سخن نمیگوید. تئو فابر روان درمانگر جنایی تلاش میکند آلیسیا به حرف بیاورد اما ناموفق است. |