معرفی اجمالی
کتاب قصه های کلاسیک ۴۲ ملکه برفی: دری به دنیای افسانهها
در کتاب "قصه های کلاسیک ۴۲ ملکه برفی اثر شاگاهیراتا"، داستانی جذاب و عمیق روایت شده است که در آن به چالشهای انسانی و فریبهای دنیا پرداخته میشود.
خلاصه داستان کتاب قصه های کلاسیک ۴۲ ملکه برفی
روزی، روزگاری یک شیطان دارای آینهای جادویی بود که تمامی چیزها را زشت و بد نشان میداد. گلهای زیبا در آن آینه زرد و پژمرده جلوه میکردند. در یک روز خاص، شیطان تصمیم میگیرد با آینهاش به دیدار خدا برود. در این لحظه، آینه با صدای بلندی شکست و صدها تکه آن از آسمان به زمین ریخت.
پیامدهای داستان کتاب قصه های کلاسیک ۴۲ ملکه برفی
هر یک از تکههای آینه در نقاط مختلف زمین افتاد و برخی نیز در دل انسانها فرو رفت. به همین خاطر است که گاه مردم اقدام به انجام اعمال ناپسند میکنند.
نتیجهگیری
کتاب "قصه های کلاسیک ۴۲ ملکه برفی" یک داستان عمیق و تأملبرانگیز است که میتواند به درک بهتر از طبیعت انسان و چالشهای زندگی کمک کند. این کتاب تجربهای ارزشمند برای علاقمندان به ادبیات و افسانههای کلاسیک به ارمغان میآورد.
نویسنده: | شاگاهیراتا |
---|---|
مترجم: | سجاد قدیانی |
شابک: | 9786003752528 |
ناشر: | انتشارات برف |
موضوع: | قصه های کلاسیک |
قطع: | خشتی |
نوع جلد: | شومیز |
نوع کاغذ: | تحریر |
تعداد صفحه: | 12 |
گروه سنی: | ب |
چاپ شده در: | ایران |
وزن: | 49 گرم |
سایر توضیحات: | روزی، روزگاری، شـیطان آینه ای داشـت کـه جادویـی بـود. آینه ی جادویـی همـه چیـز را زشـت و بـد نشـان مـی داد. مثـلاً گل هـای زیبـا در آن زرد و پژمـرده به نظـر می رسـیدند. روزی شـیطان خواسـت بـا آینـه اش خـدا را ببینـد. امّـا در همـان لحظـه آینـه بـا صـدای بلنـد شکسـت و صدهـا تکّـه شـد و تکّه هایـش از آسـمان بـه زمیـن ریخـت. هـر تکّـه اش در گوشه ای افتـاد و بعضـی از تکّه هایـش هـم در قلـب آدمهـا فـرو رفـت. بـرای همیـن گاهـی آدمهـا، کارهـای بـد انجـام می دهنـد. |