خرید و قیمت کتاب توبه شکن اثر زهرا قاسم زاده (گیسو) انتشارات شقایق

کتاب توبه شکن اثر زهرا قاسم زاده (گیسو) انتشارات شقایق

از550,000تا590,000تومان
معرفی اجمالی
مشخصات محصول
فروشندگان

معرفی اجمالی

معرفی کتاب توبه شکن اثر زهرا قاسم زاده

کتاب توبه شکن، نوشته زهرا قاسم زاده (گیسو) با نشر شقایق، دنیایی از تجربیات و اندیشه‌های عمیق را ارائه می‌دهد.

درباره کتاب توبه شکن

کتاب توبه شکن به بررسی موضوعات چالش‌برانگیز زندگی، خودشناسی و توبه می‌پردازد. این اثر به خوانندگان کمک می‌کند تا با خود و تصمیماتشان آشتی کنند.

ویژگی‌های کلیدی کتاب توبه شکن

  • نویسنده: زهرا قاسم زاده (گیسو)
  • ناشر: انتشارات شقایق
  • ژانر: خودشناسی و روانشناسی
  • زبان: فارسی

تجربه‌ای متفاوت با کتاب توبه شکن

خوانندگان با مطالعه کتاب توبه شکن قادر خواهند بود تا دردها و اشتباهات گذشته خود را بهتر درک کنند و به سمت بهبود و پیشرفت حرکت کنند.

چرا کتاب توبه شکن را انتخاب کنیم؟

این کتاب نه تنها یک منبع مطالعاتی خوب است، بلکه به عنوان یک راهنمای عملی برای تغییر رویکردها و ذهنیت‌ها نیز به شمار می‌رود.

نتیجه‌گیری

کتاب توبه شکن اثر زهرا قاسم زاده (گیسو) یک انتخاب مناسب برای افرادی است که به دنبال شناخت بهتر از خود و اصلاح رفتارهای خود هستند.

مشخصات
نویسنده:زهرا قاسم زاده (گیسو)
شابک:9789642162048
ناشر:انتشارات شقایق
موضوع:رمان ایرانی
رده‌بندی کتاب:ادبیات فارسی (شعر و ادبیات)
قطع:رقعی
نوع جلد:شومیز
نوع کاغذ:تحریر
تعداد صفحه:960
وزن:1102 گرم
سایر توضیحات:برشی از کتاب: او می‌رود، با یک تنِ نیمه جان بر روی دست! با یک قلبِ نیمه جان در سینه! و با دو پای ناتوان در تن! وقت شانزده سالگی‌اش، یک دختر بچه دبیرستانی بود. کوله بر دوش، با همان خنده‌های پرشیطنت از جلوی در خانه‌شان رد می‌شد و صدای خنده‌هایش گوش فلک کر می‌کرد. نمی‌دید که، می‌خندد به قهقهه و دل می‌برد بی رحم! از آن جوانک بیست و چندساله‌ی سر به زیری که خشک می‌شد، گاهی دم آن خانه! نگاهش دو دو زنان پایین می‌افتد و هرچه می‌خواهد نگاه نکند نمی‌تواند! نمی‌شود. دلش می‌سُرد به سمت صورتش و نگاهش هم به دنبالش! چانه‌اش می‌لرزد! زیر بارش بارانی که وحشیانه می‌بارد، از سرما بود یا که از عجز، می‌لرزد و همان وقت پایش درون چاله‌ی کوچکی می‌رود... به شدت تلو میخورد و دم زمین خوردنش، زانو می‌زند! درد درون زانو و پس از آن به همه جانش ریشه می‌زند و دندان روی هم می‌فشارد. فکش سفت می‌شود از درد! چشمی روی هم می‌فشارد و فقط نفس می‌زند. تنها به مادرش گفته بود که خاطرخواه دخترک شانزده ساله‌ای شده که هم‌محله‌شان است! حاجیه خانم بر صورت زده بود که: دختر تاج ملوک