خرید و قیمت کتاب مغازه خودکشی اثر ژان توله انتشارات چلچله

کتاب مغازه خودکشی اثر ژان توله انتشارات چلچله

40,000تومان
%20
50,000
معرفی اجمالی
مشخصات محصول
فروشندگان

معرفی اجمالی

کتاب مغازه خودکشی: سفری به دنیای تاریک و خنده‌دار

کتاب مغازه خودکشی، نوشته ژان تولی، یک داستان جذاب و خواندنی به سبک کمدی سیاه است که در دنیای غم‌زده و آینده‌نگر اتفاق می‌افتد.

خلاصه‌ای از کتاب مغازه خودکشی

در این داستان، خواننده به شهری بی‌نام و نشان و آینده‌نگر سفر می‌کند که در اثر تغییرات اقلیمی و شلوغی‌های روزمره، مردمان آن به شدت افسرده و ناامید هستند. در قلب این شهر، یک مغازه منحصر به فرد به نام مغازه خودکشی وجود دارد که خانواده‌ای پنج نفره آن را اداره می‌کنند.

  • این مغازه ابزارها و وسایلی را برای خودکشی ارائه می‌دهد.
  • شعار این مغازه: «اگر در زندگی موفق نبودید، حداقل مرگ موفقی داشته باشید.»

شخصیت‌های کلیدی در کتاب مغازه خودکشی

مغازه خودکشی به ارائه مشاوره به مشتریان در زمینه روش‌های خودکشی می‌پردازد و ادعا می‌کند که روش‌های مرگ را تضمین می‌کند. افراد مشهور مانند مرلین مونرو، میشیما و ون گوگ از مشتریان این مغازه بوده‌اند. ورود آلن، جوان‌ترین عضو خانواده، داستان را به طور کلی تغییر می‌دهد و عشق به زندگی را به داستان می‌آورد. اما پایان داستان، شگفت‌انگیز و غیرمنتظره است.

درباره نویسنده: ژان تولی

ژان تولی، نویسنده و فیلم‌نامه‌نویس فرانسوی، در تاریخ 26 فوریه سال 1953 متولد شد. او به خاطر قلم قوی‌اش در روایت داستان و نوشتن رمان‌هایش شناخته شده است. تولی تا به امروز حدود 10 اثر موفق و پرفروش تألیف کرده و جوایز ادبی متعددی را از آن خود کرده است. از دیگر آثار مطرح این نویسنده می‌توان به رمان آدم‌خواران اشاره کرد.

مشخصات
نویسنده:ژان توله
مترجم:محمدرضا آبیار
شابک:9786227241730
ناشر:چلچله
موضوع:داستان های فرانسه
رده‌بندی کتاب:ادبیات فرانسه (شعر و ادبیات)
قطع:رقعی
نوع جلد:شومیز
نوع کاغذ:بالکی
چاپ شده در:ایران
زبان نوشتار::فارسی
تعداد صفحه:112
تعداد جلد:1
وزن:150 گرم
سایر توضیحات:در بخشی از کتاب مغازه‌ی خود کشی می‌خوانیم؛ «مغازه‌ی خودکشی بفرمایید.» خانم تواچ که لباس سرخ خونی تن کرده بود. تلفن را برداشت و از تلفن کننده خواست گوشی را نگه دارد. «یک لحظه گوشی آقا» و باقی پول مشتری زنی را داد که قیافه‌اش از نگرانی کج شده بود. او با پاکتی که نشانی مغازه‌ی خودکشی رویش بود مغازه را ترک کرد. روی پاکت شعار مغازه چاپ شده بود. «آیا در زندگی شکست خورده‌اید؟ لااقل در مرگتان موفق باشید.» لوکریس با مشتری خداحافظی کرد و دوباره گوشی را برداشت. «الو؟ آه، موسیو چنگ شمایید؟! البته که به جا می‌آرم. امروز صبح طناب خریدید. این طور نیست؟ بله ...؟ شما می‌خواید که ما ...؟ نمی‌شنوم - احتمالا تلفن همراه مشتری آنتن نمی‌دهد - ما رو به تشییع جنازه‌تون دعوت کردید؟ آه. واقعا لطف کردیدا ولی کی می‌خواید انجامش بدید؟ آه ... طناب دور گردن‌تونه؟ خب امروز که سه‌شنبه ست؛ فردا چهارشنبه، پس تشیع جنازه‌تون میوفته پنج‌شنبه دیگه» درسته؟ اجازه بدید از شوهرم بپرسم به پشت مغازه رفت و داد زد: «میشیما! موسیو چنگ پشت تلفنه. سرایدار مجتمع مذاهب از یاد رفته ... آرهه همون ... آزمون می‌خواد که پنج‌شنبه تو خاک سپاریش شرکت کنیم. این همون روزی نیست که قراره بازاریاب شرکت مرگ آوران بیاد؟ آهان پس اون پنجشنبه‌ی هفته‌ی بعده خیله خب.» دوباره گوشی تلفن را برداشت: «الو؟ موسیو چنگ ...؟ الو ...؟» وقتی فهمید چه اتفاقی افتاده تلفن را قطع کرد. «هرچند طناب خیلی ابتداییه هميشه مؤثره. باید باز هم سفارش بدیم ...» آه مرلین بیا ببینم. مرلین تواچ هفده ساله شده بود. بی‌حوصله و شل و ول، با سینه‌های بزرگ و خجالت‌زده از اندام پرش، تیشرت تنگی به تن داشت که رویش این شعار نوشته شده بود: «زندگی می‌کشد.» خیلی خشک و بی‌رمق گردگیر را در دستانش گرفته بود و لبه‌ی قفسه‌ی تیغ‌هایی را پاک می‌کرد که برای رگ زدن چیده شده بود. برخی از آن‌ها زنگ زده بود. روی برچسب کنار آن‌ها نوشته شده بود: «حتی اگر رگتان را عمیق تبرید، کزاز خواهید گرفت.» مادر به دخترش گفت: «برو گل‌فروشی تریستان و ایزود و یه تاج گل بگیر. یادت باشه کوچیک بگیری. بهشون بگو روی کارت بنویسند برای «موسیو چنگ، مشتری‌مان از طرف مغازه‌ی خودکشی». احتمالا چندتایی مستأجر از مجتمع میان و می‌گن از پسش براومد. واسه‌ی ما تبلیغ خوبی می‌شه. یالا دیگه. معطل نکن. بعدش می‌تونی تاج گل رو به نگهبان جدید قبرستون بدی.»

فروشندگان

کتاب مغازه خودکشی اثر ژان توله انتشارات چلچله

دیجی‌کالا

4.1