کتاب دوشنبه اثر آراز بارسقیان نشر وزان

دوشنبه داستان آربی آراکلیان در آستانه‌ی سی‌سالگی است. روایت یک روز دوشنبه‌ی گرم تابستانی در وسط مُرداد از لحظه‌به‌لحظه‌ی زندگی اوست. او که سال‌هاست به خانه برگشته حالا برای خودش یک زندگی بسیار جمع‌وجور دارد که ترکیبی از ترجمه کردن کتاب و مقاله و نوشتن برای مطبوعات است. او همچنان درگیر زندگی گذشته، امروزش و دوستان از دست رفته‌اش است. او باید برای دریافت حقوق کارش به مرکز شهر برود. وقتی به محل کارش می‌رسد، متوجه‌ تخلف دوستش در بحث پرداخت حقوق به یکی دیگران از همکارانشان می‌شود. بعدتر در غروب هم متوجه می‌شود ناشر معتبری که دلش می‌خواهد کارش را با آن‌ها گسترش دهد، علی‌رغم متوجه‌شدن خطای خودشان در زمینه‌ی یک کتاب ترجمه نه تنها به روی خودشان نمی‌آورند بلکه شروع به مقاومت می‌کنند. بعدتر متوجه می‌شود یکی دیگر از دوستانش به نام صبا را هم دارد از دست می‌دهد. صبا قصد ازدواج دارد. او آربی را به این چالش می‌کشاند که این سبک از زندگی هم نمی‌تواند آورده‌ی زیادی برایش داشته باشد. او وقتی خسته دارد به خانه برمی‌گردد با سه نفر از همکاران مطبوعاتی‌اش برخورد می‌کند. این سه نفر از او شکایت دارند که چرا و به چه حقی پشت سر آن‌ها حرف‌های نامربوط زده است. این سه نفر در انتـهای این روز خـسته‌کننده به او کتکی جانانه می‌زنند و در خیابان رها می‌کنند. حالا اوست که تنها در مقابل زندگی‌ای که برگزیده باید بماند و انتخاب کند با تمام این برخوردها چه طور واکنشی داشته باشد.