معرفی اجمالی
مشخصات محصول
فروشندگان
معرفی اجمالی
کتاب خرگوش دانا و گرگ بد بدجنس: دنیای فانتزی و آموزنده
کتاب «خرگوش دانا و گرگ بد بدجنس» اثر میلاد مافی، داستانی جذاب و آموزنده برای کودکان و بزرگسالان است.
خلاصه‌ای از محتوای کتاب خرگوش دانا و گرگ بد بدجنس
این اثر داستانی پرماجرا را ارائه می‌دهد که در آن خرگوشی باهوش با مشکلات و چالش‌های ناشی از وجود گرگی بدجنس مواجه می‌شود. داستان به خواننده آموزش می‌دهد که چگونه با شرایط دشوار مقابله کند و راه درست را در زندگی انتخاب کند.
چرا کتاب خرگوش دانا و گرگ بد بدجنس را بخوانید؟
- آموزش مفاهیم مهم زندگی به کودکان و بزرگسالان
- ایجاد سرگرمی و تفکر در قالب یک داستان جذاب
- تحریک خلاقیت و تصور خوانندگان
جزئیات کتاب خرگوش دانا و گرگ بد بدجنس
این کتاب به‌خوبی طراحی شده و در بر گیرنده تصاویری زیبا و دلنشین است که موجب جلب توجه خوانندگان می‌شود. همچنین ساختار داستانی آن به گونه‌ای است که می‌تواند درس‌های ارزشمندی درباره دوستی، صداقت و شجاعت ارائه دهد.
نکات نهایی درباره کتاب خرگوش دانا و گرگ بد بدجنس
کتاب «خرگوش دانا و گرگ بد بدجنس» یک انتخاب عالی برای خانواده‌ها و مدارس است که می‌توانند از آن به‌عنوان ابزاری آموزشی و سرگرم‌کننده استفاده کنند.
مشخصات
| نویسنده: | میلاد مافی | |
|---|---|---|
| شابک: | 9786009132270 | |
| ناشر: | آریا نوین | |
| موضوع: | داستان کودک | |
| رده‌بندی کتاب: | ادبیات فارسی (شعر و ادبیات) | |
| قطع: | پالتویی | |
| نوع جلد: | گالینگور | |
| نوع کاغذ: | مقوا | |
| زبان نوشتار:: | فارسی | |
| تعداد جلد: | 1 | |
| تعداد صفحه: | 8 | |
| گروه سنی: | الف | ب |
| چاپ شده در: | ایران | |
| وزن: | 90 گرم | |
| سایر توضیحات: | در این کتاب آمده است: زمستان سرد آغاز شده بود. گرگهای بدجنس در یک طرف جنگل زندگی میکردند و خرگوش دانا و بچه هایش در طرف دیگر جنگل بودند. چند روز بود که گرگها غذا نخورده بودند، برای همین از لانه شان برای پیدا کردن غذا بیرون آمده بودند. خرگوشها هم آن روز با مادرشان بیرون آمده بودند. به خاطر بازیگوشی بچه خرگوشها، مادر راه لانه را گم کرده بود، که ناگهان گرگها در مقابل آنها ظاهر شدند. مادر دانا به بچه ها گفت از درخت کاج بالا بروند و مانند عروسکهای کریسمس آویزان شدند و آنها این کار را کردند. گرگها هم که فکر کردند آنها عروسک هستند به جای دیگری برای پیدا کردن غذا رفتند. بچه خرگوشهای هم تصمیم گرفتند از این به بعد به حرف بزرگترشان گوش کنند. |
