بررسی کتاب "علم دینی، امکان یا امتناع؟"
کتاب "علم دینی، امکان یا امتناع؟" اثر جمعی از نویسندگان، تحلیلی عمیق درباره چالشهای علم دینی و تاثیرات آن در علوم انسانی ارائه میدهد.
موضوعات کتاب "علم دینی، امکان یا امتناع؟"
- تعارض نظری میان علم دینی و علوم جدید
- تحول اسلامی در عرصه علوم انسانی
- تعامل آموزههای دینی و دستاوردهای علمی
- نقد رویکردها و اتهامات مختلف در بحث علم دینی
نکات کلیدی درباره "علم دینی، امکان یا امتناع؟"
این کتاب به بررسی دیدگاههای متفاوت درباره مفهوم علم دینی میپردازد و به تبیین چالشهای متنوعی که در این حوزه وجود دارد، اقدام میکند. برخی بر این باورند که باید به متون دینی مراجعه و از آنها برای تولید علم جدید استفاده کرد، در حالی که دیگران به دنبال برقراری نوعی تعامل بین آموزههای دینی و یافتههای علمی هستند. همچنین، برخی معتقدند که تنها الهام گرفتن از متون دینی برای فرضیهسازی کافی است، در حالی که دیگران در این زمینه تردید دارند.
تفاوت دیدگاهها در "علم دینی، امکان یا امتناع؟"
این کتاب به نقد و بررسی موضعگیریهایی میپردازد که گروههای مختلف درباره علم دینی دارند. در این میان، اتهامات به بیدینی و تعصب نیز بررسی میشوند و به التقاط برخی از افراد اشاره میشود.
با مطالعه این کتاب، میتوانید از نظرات گوناگون در مورد علم دینی آگاه شوید و دیدگاهی جامع نسبت به این موضوع حساس پیدا کنید.
مشخصات
نویسنده: | جمعی از نویسندگان |
---|---|
ناشر: | دیدمان |
شابک: | 9786009708307 |
ردهبندی کتاب: | اسلام (دین) |
چاپ شده در: | ایران |
نوع جلد: | سلفون |
قطع: | رقعی |
تعداد صفحه: | 60 |
وزن: | 50 گرم |
سایر توضیحات: | چند دهه است که بحث از علم دینی و درافکندن تحولی اسلامی، به ویژه در عرصهی علوم انسانی، چالشهایی را در ایران و جهان برانگیخته است. برخی «علم دینی» را این میدانند که مسلمانان علوم جدید را کنار بگذارند و با مراجعه به متون معتبر دینی (کتاب و سنت) از نو به تولید علم همت گمارند و برخی از برقراری نوعی تعامل بین آموزههای وحیانی و دستاوردهای علوم جدید سخن میگویند. عدهای این مفهوم را در حد تنفس در فضای پیشفرضهای دینی و الهام گرفتن از متون دینی برای فرضیهسازی قلمداد میکنند و برخی حتی در مطلوبیت همین مقدار الهامگیری از دین برای تحولآفرینی در علم هم تردید دارند. در این میان، گروهی دیگران را به بیدینی متهم میسازند و عدهای مخالفان خود را به تعصب و علمکشی و عدهای هم در این میانه، از هر دو سو، به التقاط متهم میشوند. اما چرا این بحثها در جامعهی کنونی ما مطرح شده و چرا نزاع این اندازه شدید است؟ کسی که از منظری کلان به این نزاعها بنگرد درمییابد که همانند بسیاری از بحثهایی که ثمرهی اجتماعی دارد، مسئله فقط در اختلاف نظرات و مبناها خلاصه نمیشود، بلکه مسئلهی احتمالاً مهمتر، سوءتفاهمهایی است که بین افراد و گروههای فکری پیش میآید؛ تا حدی که گاه قرابت بین برخی از مدافعان علم دینی و برخی از مخالفان آن، بسیار بیشتر از قرابت بین کسانی است که از این اصطلاح استفاده میکنند. یکی از مشکلات مهمی که بر مشکل فوق میافزاید، آمیخته شدن این مسئله با پارهای از جنجالهای سیاسی است. اگر سیاستزدگی افراطیای که بر محیط اجتماعی و حتی محیطهای علمی جامعهی ما سایه افکنده هم در نظر آوریم، متوجه میشویم که چرا این بحث این اندازه جنجالی شده و بسیاری از افرادی که نه در علوم جدید تخصص دارند و نه در معارف اسلامی عمق پیدا کردهاند، وارد این عرصه شده و با اظهارنظرهای خود، بر ابهامات ناظران میافزایند، تلقیهای ناصواب را ترویج میکنند و شناسایی معنای قابل دفاع از این اصطلاح را به چالشهای بیشتری مواجه میسازند. |