کتاب بال های شکسته بوستان پیامبر معشوق اثر جبران خلیل جبران انتشارات پل
کتاب بال های شکسته: اکتشافی در عشق و زندگی
کتاب "بال های شکسته بوستان پیامبر معشوق" نوشته جبران خلیل جبران، یک اثر عمیق و تاثیرگذار است که به بررسی پیچیدگی‌های انسانی و عواطف می‌پردازد.
ساختار و محتوای کتاب بال های شکسته بوستان پیامبر معشوق
این کتاب شامل مجموعه‌ای از داستان‌ها و اشعار است که فلسفه عشق و زندگی را به تصویر می‌کشد. هر فصل به موضوعاتی چون عشق، از دست دادن، و امید پرداخته و خواننده را به تفکر عمیق‌تر در مورد احساسات و تجارب انسانی دعوت می‌کند.
چرا کتاب بال های شکسته بوستان پیامبر معشوق را انتخاب کنیم؟
- نویسنده معروف: جبران خلیل جبران یکی از برجسته‌ترین نویسندگان و شاعران قرن بیستم است که آثارش در سراسر جهان شناخته شده‌اند.
- عمق تفکر: هر بخش از کتاب با نگاهی عمیق و فلسفی به جنبه‌های مختلف زندگی و عشق نگاه می‌کند.
- سبک ادبی غنی: نثر و شعر جبران خلیل جبران به زیبایی موضوعات عاطفی و انسانی را منتقل می‌کند.
خلاصه‌ای از پیام کتاب بال های شکسته بوستان پیامبر معشوق
در این کتاب، جبران خلیل جبران به بررسی مفاهیمی همچون آزادی، عشق و معنای زندگی می‌پردازد و می‌آموزد که چگونه باید با چالش‌ها و رنج‌ها مواجه شد. "بال های شکسته" می‌تواند یک منبع الهام‌بخش برای کسانی باشد که در جستجوی معنا و آرامش در زندگی هستند.
خرید و تجربه کتاب بال های شکسته بوستان پیامبر معشوق
انتشارات پل این کتاب را با کیفیت بالا منتشر کرده است تا خوانندگان بتوانند از خواندن این اثر ارزشمند لذت ببرند. خرید این کتاب نه‌تنها شما را با افکار و عقاید جبران خلیل جبران آشنا می‌کند، بلکه تجربه‌ای عمیق و تفکری درباره زندگی را به ارمغان می‌آورد.
مشخصات
| نویسنده: | جبران خلیل جبران |
|---|---|
| شابک: | 9789642333455 |
| ناشر: | پل |
| موضوع: | داستان های عربی -- قرن 20 م |
| رده‌بندی کتاب: | ادبیات فارسی (شعر و ادبیات) |
| قطع: | رقعی |
| نوع جلد: | شومیز |
| نوع کاغذ: | تحریر |
| زبان نوشتار: | فارسی |
| تعداد صفحه: | 242 |
| وزن: | 100 گرم |
| سایر توضیحات: | در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «هیجده ساله بودم که برای اولین بار، عشق چشمانم را با پرتوهای جادویی‌اش گشود و روحم را با انگشتان سوزانش لمس کرد، و سِلما کرَمی نخستین زنی بود که با زیبایی‌اش روحم را بیدار کرد و مرا به باغِ عاطفه‌ی والا برد، آن‌جا که روزها چونان رویا می‌گذرند و شب‌هایش چونان جشن‌های عروسی است. سلما کرمی اولین کسی بود که با زیبایی منحصر به فرد خودش مرا آموخت زیبایی را ستایش کنم و با عطوفتش عشق را بر من آشکار کرد؛ او نخستین کسی بود که در گوشم آواز زندگی حقیقی را زمزمه کرد. تمامی مردان جوان عشق اول‌شان را به یاد می‌آورند، می‌کوشند به همان لحظه‌ی غریب چنگ بیاندازند، به همان خاطره‌ای که ژرف‌ترین احساس‌شان را دگرگون کرد و شادشان ساخت، اگر چه رازِ عشق را تلخی‌ای نیز هست. در زندگی هر مرد جوانی، آن هنگام که در بهارِ زندگی‌اند، «سلما»یی هست که از ناکجا سر راه‌شان سبز می‌شود و تنهایی‌شان را به لحظاتی شاد بدل می‌کند و سکوتِ شبانه‌شان را با سحرِ موسیقی می‌آکند. هر گاه از لبانِ سلما واژه‌ی عشق به گوشم می‌رسید، غرق فکر و تأمل می‌شدم تا معنای طبیعت و مکاشفه‌ی نوشته‌ها و کتاب مقدس را دریابم. زندگی‌ام اِغما بود و نه بیش‌تر، خالی مثل زندگی ابوالبشر در بهشت، تا این که سلما مثل ستونی از نور روبه‌رویم ایستاد. او حوای قلبم بود که از رازها و شگفتی می‌انباشتش و به من یاد می‌داد بفهمم معنای زندگی چیست». |
