معرفی اجمالی
کتاب برادر رحی: روایت مجاهدت شهید رحیم کابلی
کتاب برادر رحی اثر محمد طالبی، خاطرات ارزشمندی از زندگی و مجاهدت شهید مدافع حرم، رحیم کابلی را به تصویر می‌کشد. این اثر در انتشارات شهید کاظمی منتشر شده و به بررسی سال‌های مبارزه حاج رحیم در برابر دشمنان در جنگ با عراق می‌پردازد.
بیوگرافی شهید رحیم کابلی
رحیم کابلی از جوانان انقلابی کشور ما بود که سال‌های طلایی جوانی خود را در جبهه‌های جنگ گذراند. پس از پایان جنگ تحمیلی، او خدمت خود را در سپاه پاسداران ادامه داد و در نهایت از این نهاد بازنشسته گردید.
جنگ سوریه و ادامه راه مجاهدت
با آغاز جنگ در سوریه، شهید کابلی علی‌رغم بازنشستگی، به میدان مبارزه با تروریست‌ها شتافت. او هیچ‌گاه لباس رزم را ترک نکرد و به همراه همرزمانش بر اساس تکلیف شرعی و ملی خود به ایستادگی ادامه داد.
کتاب برادر رحی: زندگی در میدان جنگ
در این کتاب، خواننده با وصف وقایع و چالش‌های پیش‌روی شهید کابلی در زمان جنگ و همچنین احساسات و آرمان‌های او آشنا می‌شود. روایت‌های این اثر به خوبی عمق ایثار و فداکاری او و همراهانش را نمایان می‌سازد.
شهادت و بازگشت پیکر
شهید رحیم کابلی و چند نفر از همرزمانش در اردیبهشت 95 در یک درگیری سخت در خان طومان سوریه به شهادت رسیدند. پیکر مطهر ایشان به وطن بازنگشت، ولی میراث فکری و روحی او همچنان در دل مردم باقی است.
کتاب برادر رحی، یک منبع ارزشمند برای کسانی است که به دنبال درک عمیق‌تری از تاریخ معاصر و ایثارگری‌های رزمندگان ایران هستند.
| نویسنده: | محمد طالبی |
|---|---|
| شابک: | 987-622-285-047-0 |
| موضوع: | دفاع مقدس |
| رده‌بندی کتاب: | زندگی‌نامه و بیوگرافی (آثار کلی) |
| قطع: | رقعی |
| نوع جلد: | شومیز |
| زبان نوشتار: | فارسی |
| تعداد صفحه: | 284 |
| وزن: | 315 گرم |
| سایر توضیحات: | گزیدۀ متن: سال اول دبستان معلمی داشتیم به نام آقای «وطنی». آدم خوش‌برخورد و مهربانی بود. این مهربانی و خوش‌رویی‌اش، باگذشت چهل و دو سال هنوز در ذهنم باقی‌مانده است؛ حتی الان که بعضی وقت‌ها یادی از گذشته می‌کنم، دلم می‌خواهد از معلم کلاس اولمان به نیکی یاد کنم. از ایشان خبری ندارم، اما اگر هنوز در قید حیات است، خدا حفظش کند و اگر فوت کرد، ان‌شاءالله روحش شاد باشد. نحوه برخورد آقای وطنی سبب علاقه‌مندی عمیق‌تر من به درس و محیط مدرسه شد. در آن سال‌ها دختر‌ها و پسر‌ها در یک کلاس مشترک درس می‌خواندند. دوم ابتدایی یک معلم داشتیم به نام «حسین ثابت» که الان هم زنده است و با او رابطه خیلی خوبی دارم. معلم سخت‌گیری بود و به اجرای تکالیف دانش‌آموزان حساسیت خاصی نشان می‌داد. یکبار با تأخیر به مدرسه آمد. بچه‌ها طبق معمول از دیر آمدن او سوءاستفاده کردند و کلاس را روی سرشان گذاشتند. وقتی آقای ثابت وارد کلاس شد، با دیدن شلوغ‌بازی بچه‌ها، همه را جریمه کرد و گفت: «همه شما باید ده بار ازروی درس چوپان دروغگو مشق بنویسید! » |
