معرفی اجمالی
کتاب هیچ چیزی بعید نیست: آثاری از امیر شهریار مداح
کتاب "هیچ چیزی بعید نیست" نوشته امیر شهریار مداح، با رویکردی تحلیلی و عمیق به مسائل اجتماعی و فردی میپردازد. این اثر میتواند به عنوان منبعی ارزشمند برای پژوهشگران و علاقهمندان به ادبیات معاصر به حساب بیاید.
محتوای کتاب "هیچ چیزی بعید نیست"
در این کتاب، نویسنده با زبانی شیوا و دلنشین، بررسی میکند که چگونه ممکن است باورهای محدودکننده میتوانند بر تصمیمگیریها و رفتارهای فرد تأثیر بگذارند. این کتاب به دنبال شکستن این باورها و ترغیب خوانندگان به تفکر آزاد است.
استفاده از کتاب "هیچ چیزی بعید نیست"
- مناسب برای علاقهمندان به ادبیات و روانشناسی اجتماعی.
- منبعی خوب برای دانشگاهیان و دانشجویان.
- توصیهشده برای کسانی که به دنبال بهبود خودآگاهی و توسعه فردی هستند.
نشر زرین اندیشمند و کیفیت کتاب "هیچ چیزی بعید نیست"
این اثر از سوی نشر زرین اندیشمند منتشر شده است و با دقت و کیفیت بالایی به چاپ رسیده است. هر صفحه این کتاب به گونهای طراحی شده است که تجربه خواندن را برای شما لذتبخش کند.
با مطالعه کتاب "هیچ چیزی بعید نیست"، شما میتوانید دنیای جدیدی از چالشهای ذهنی را کشف کنید و به درک بهتری از خود و محیط اطرافتان دست یابید. این کتاب میتواند آغازگر تغییرات مثبت در زندگی شما باشد.
نویسنده: | امیر شهریار مداحدر |
---|---|
شابک: | 978-622-7809-60-2 |
ناشر: | زرین اندیشمند |
موضوع: | داستان |
ردهبندی کتاب: | ادبیات فارسی (شعر و ادبیات) |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
نوع کاغذ: | تحریر |
چاپ شده در: | ایران |
تعداد صفحه: | 96 |
وزن: | 100 گرم |
سایر توضیحات: | در این کتاب آمده است: بیست و چند سال از قضیه معجزه در امامزاده گذشته و زنجیره پیچیده اتفاقات به من یاد داده که قدرت سرنوشت بالاتر و قویتر از تصمیمات و اراده من است، پس حالا هم خودم را به تصمیم تقدیر میسپارم. درد پایم کمتر شده یا شاید بدنم بیحس شده چون پاهایم را حس نمیکنم، میخواهم پایم را تکان بدهم ولی منصرف میشوم، میترسم درد دوباره شروع شود، دارم به حرکت آرام و باوقار ابرها در آسمان نگاه میکنم که صدای واقواق سگ نگاهم را به سمت دشت برمیگرداند. درازکش از زیر چشم سگ را میبینم که نیمه دوان به سمتم میآید. پشت سرش کمی محوتر، دو زن را میبینم که جلودار جماعتی هستند که دست تکان میدهند، انگار هلهله میکشند ولی فقط صدای سگ را میشنوم، شاید چون سگ نزدیکتر است... |